داستان زن داستان حجاب

داستان زن داستان حضور زن در اجتماع داستان حجاب زن وخیلی از این داستان های کهنه و قدیمی این روزا باز داره داغ میشه


تویه یه سایتی نوشته بود


کاش در کشور ما نیز تبلیغ حجاب ابنگونه بود !



راست میگه داستان حجاب ما ایرانی ها هم خیلی جالبه


همش تقصیر احمدی نژاده دیگه!!!!


اصلا چی تقصیر احمدی نژاد یا یکی دیگست؟؟؟


این که دخترای ما تنها راه ابراز وجودشون رو توی بزک کردن خودشون میبینن؟؟؟؟


این که پسرای ما انگار میخوان عروسک بخرن که دنبال رنگا رنگ ترینشون میگردن!!!!!


این که ما برای هم نقش بازی میکنیم!!!!


این که  از  هر10 تا آخوند یکیش هم بلد نیست فلسفه حجاب رو درست وحسابی برای ما توضیح بده؟؟؟


این که از بس به اسم دین خوردن باورمون شده که همشون دزدن؟؟؟؟


این که من حال بعضیا که داستان بد میخوان رو میگیرم!!!!!


 


خلاصه یه نظر سنجی جدید میزارم در مورد حجاب


انصافا رای بدید میخوام مطالب بعدیم رو بر اساس اون بنویسم

داستان زن داستان مادرم

داستان زن امروز و زن دیروز داستان افراط و تفریط

داستان از اون ور پشتبوم افتادن
مادرم هنوز خیلی از عقده ای جوونیش توی دلش هست که محیط خشک و بسته ازش گرفت و خواهرم خیلی جا ها دلش برای زن بودنش تنگ میشه
زن های دیروز  خیلیاشون با مردای دیروز هم عقیده بودند و زن رو بدون هیچ نقش اجتماعی میدیدن و یه موجود محصور منزوی مترود محکوم میدونستن
زن های امروز هم که زن رو از زن بودن انداختن و به شدت تلاش میکنن نشون بدن زن همون مرد بوده تا حالا نمیدونستیم و میخوان تمام کار های مرد ها رو انجام بدن و زن بودن خودشون رو از یاد بردن
ولی مشکل همش از اینجاست که ما یادمون رفته خدا دو جور انسان خلق کرد یکیش شد مرد و یکیش شد زن بدون برتری هیچ یک بر دیگری ولی با دنیایی اختلاف و تفاوت
هر یک ساخته شده برای ایفای نقش خودش
اگه دختر های ما یادشون بیاد که اونها به طور طبیعی با پسر ها فرق دارن شاید دیگه دنبال این نباشن که لباس هاشون رو تاجای که میتونن تنگ و کوتاه کنن
اگه پسرای ما یادشون بیاد که دختر نیستن شاید دیگه  دنبال این نباشن که هر روز ابرو هاشون رو درست کنن
 
زن دیروز